تنهایی انسان در عصر هوش مصنوعی، تماشاگران ما از نمایش شگفت زده می شوند، تبلیغات گران است و ما پول نداریم
به گزارش پیوند تجارت، کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمی نماید نمایشی است در باره تنهایی انسان مدرن در زمانه هوش مصنوعی؛ زمانی که با یاری فضای مجازی ارتباط آسان تر شده، اما انسان بیشتر از هروقتی احساس تنهایی می نماید.
پیوند تجارت، شقایق عرفی نژاد: نمایش، داستان جوانی است که برای متحول کردن زندگی اش، به شرکتی مراجعه می نماید که مدعی است با استفاده از هوش مصنوعی این کار را انجام می دهد. مجید شکری نویسنده و کارگردان این نمایش است که در سالن سایه تئاترشهر این روزها در حال اجراست. شکری که علاوه بر کارگردانی، در این کار بازی هم می نماید، می گوید از ارتباطی که تماشاگران با نمایش بدون دکور او برقرار نموده اند، شگفت زده است:
از متن و ایده آن بگویید. چطور شکل گرفت؟
این متن را با این دیدگاه آغاز کردیم که کار جمع و جوری باشد در باره موضوعی که این روزها بسیار در باره آن صحبت می شود. احساس کردیم در جهانی مدرن تکنولوژی زده که انسان ها روزبه روز بیشتر از احساسات خالی می شوند و چیزهای دیگری فضای فکری و درونی آنها را پر می نماید، چنین نمایشی خالی از لطف نیست.
در فضای مجازی و تبلیغاتی و در خصوص زندگی انسان قطعی نگری وجود دارد. یعنی بدون این که شخص مهم باشد، نگاه کاسب کارانه ای به وجود آمده و برای همین جدا کردن سره از ناسره خیلی سخت شده است. در روند تبلیغات، فردیت مهم نیست. برای سرمایه داران مراجع و مشتری به عنوان یک وجود ارزشمند نیست و فقط به فروش و جذب بیشتر مشتری اهمیت می دهند. در فضای مجازی هم آدم های زیادی هستند که دنبال نمایندگان زیادی دارند، اما محتوایی که ارائه می دهند برایشان مهم نیست، برای مخاطب هم ارزش قائل نیستند. فقط تعداد بیشتر دنبال نمایندگان برایشان اهمیت دارد. با توجه به این موضوع ها، ما در این نمایش شرایطی را فرض کردیم که شخصی با تماشا یک آگهی به شرکتی مراجعه می نماید که ادعا دارد می تواند با استفاده از هوش مصنوعی او را متحول کند. روالی که در این شرکت طی می شود تا این اتفاق بیفتد، بستر خوبی برای پرداختن به همین موضوعات انسانی بود؛ به این که چقدر در این جهان تنهاییم و از هم دور شده ایم. حتی در خانواده و حلقه دوستان هم این رخ داده است. زمانی مفاهیمی مثل دوستی و رفاقت معنا داشت. ولی الان این لفظ ها مکرر استفاده می شوند و دیگر بی اعتبار شده اند. به جایی می رسیم که با این که با خیلی ها در ارتباط هستیم، اما کسی را نداریم که بتوانیم واقعا با او صحبت کنیم.
تمرین ها از کی آغاز شد؟
این نمایش کار پرزحمتی بود. ما برای این اجرا 7 ماه پیوسته تمرین کردیم. من معتقدم در تئاتر باید احساس به مخاطب القا شود. درست است که تئاتر را هنر متفکر می دانند و من هم آن را کامل قبول دارم، ولی به نظرم نباید وارد یک سری خودنمایی های فرمی و اجرایی شویم و از ارتباط احساسی مخاطب و اثر غافل بمانیم. برایم خیلی مهم بود که در این کار همه چیز درست پیش برود تا همین اتفاق بیفتد و مخاطب با کار اتباط احساسی پیدا کند.
تئاتر در حالت کلی و حتی جایی که بازیگران با هم صحبت می نمایند، یک گفت وگوی یک نفره است، زمانی گفت وگو دونفره می شود که مخاطب هم با آن درگیر شود. منظورم تئاتر شورایی و این جنس نمایش نیست، منظورم این است که مخاطب وقتی دیالوگ ها را می شنود برایش آشنا باشد و فکر کند قبلا هم این ها را شنیده و بعد از کار هم به آن فکر کند. باید دست روی نقطه ای از روح تماشاگر بگذاریم که فقط خودش مجاز بوده به آن دسترسی داشته باشد. برای رسیدن به این ها، در تمرین ها وقت زیاد گذاشتیم. دیالوگ های کار ما به هر حال فلسفی است و ممکن است اگر صرفا به شکل علمی ارائه شوند، حوصله سر بر باشند. ولی در تئاتر باید طوری این حرف را زد که بیشتر تماشاگران با کار ارتباط برقرار نمایند، آن هم تا حدی که ما در نظر داریم. بنابراین کار خیلی سختی داشتیم و سنگ بزرگی برداشتیم. اما امیدوارم پیروز شده باشیم.
کار مبتنی بر حرکت است. از تمرین بازیگران برای رسیدن به این آمادگی بگویید.
یک چیزهایی مثل بدن و حرکت قبلا جوهره تئاتر بود. کسانی مثل گروتفسکی به طرز اغراق آمیزی سراغ این شکل کار رفتند، برخی هم فیزیک را از بازیگر گرفته اند و برایشان جزو شاخصه های بازیگری محسوب نمی شود. برای ما اما بدن و حرکت مهم بود و از بازیگران می خواستم یک سری تمرین ها را حتما داشته باشند. چون چیزی که از آنها می خواستم بدون تمرین به دست نمی آمد.
کار در فضای خالی از دکور اجرا می شود. چرا اینطور انتخاب کردید؟
یک علت دارم که نمی گویم. ولی علت اصلی تر این است که هرچه ارائه می کردیم، به فکر مخاطب جهت می دادیم. یعنی مخاطب فقط آن را می دید و اگر ما نمی توانستیم آن را طوری که شایسته است، ارائه دهیم کار ضربه می خورد. ما بضاعت مالی محدودی داشتیم و اجرای آنچه ایده آل بود، شرایط مالی ویژه ای می خواست. برای همین سعی کردیم هرچه را بین ما و مخاطب فاصله ایجاد می نماید، حذف کنیم. علاوه بر این می خواستم نشان دهم زوائد کار باید به یاری کار بیایند و نباید از حاشیه به متن راه پیدا نمایند. این که یک دکور پرطمطراق داشته باشیم، ولی محتوایی برای ارائه نداشته باشیم، غلط است. خواستم به خودم ثابت کنم اگر محتوای درستی ارائه دهم و برای ارائه اش راه چاره درستی داشته باشم، اصلا نیازی به بقیه عناصر نیست. هرجایی می تواند صحنه باشد و هر کسی می تواند مخاطب باشد. این ادعای بزرگی است و نمی گویم پیروز شده ام. فقط خواستم آن را تجربه کنم. خواستم با کیفیت بازی و میزانسن مخاطب را درگیر کنیم و بسیار خرسندم مخاطبینی که کار ما را دیده اند، فراتر از حد انتظار ما شگفت زده شده اند. برای خیلی خرسند نماینده بود که بعد از این همه زحمت به این هدف دست پیدا کردیم که جایی که کیفیت خوب وجود دارد، مخاطب با کار درگیر می شود. اصلا ماهیت تئاتر همین است.
از ارتباط مخاطب با نمایش گفتید. تعداد این مخاطب تا امروز چطور بوده است؟
ما از نظر تبلیغات داریم ضربه می خوریم که این هم به امکانات مالی برمی شود و هزینه زیادی می خواهد. اما به هرحال مخاطبینی که راهشان را به این نمایش پیدا نموده اند، کم نبوده اند. تا الان استقبال خوب بوده و چه از نظر تعداد و چه از نظر ارتباطی که با آن برقرار نموده اند، راضی هستیم. ما مخاطبی داشتیم که می گفت برای اولین بار تئاتر دیده ام و چقدر آن را دوست دارم. از طرف دیگر بچه های حرفه ای تئاتر هم کار را تماشاد و غافلگیر شدند. این برای ما خیلی جای خرسندی است.
منبع: همشهری آنلاین