امروز با شهریار : خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به گزارش پیوند تجارت، امروز با مرحوم استاد شهریار با غزل خجل شدم ز جوانی

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه به گریه ابر سیه گشودم چشم
دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم
دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس
به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
منبع: عصر ایران
تاریخ انتشار: 4 اردیبهشت 1402
آخرین بروزرسانی: 4 اردیبهشت 1402
گردآورنده: tejaratlink.gigablog.ir
شناسه مطلب: 19969
به "امروز با شهریار : خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست" امتیاز دهید
دیدگاه های مرتبط با "امروز با شهریار : خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست"
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید