مراحل سه گانه عشق که هر کسی در زندگی تجربه می نماید
به گزارش پیوند تجارت، هیچ چیزی شبیه عاشق شدن نیست؛ در حقیقت برای انسان هیچ تجربه ای آن قدر عمیق و هیجان انگیز نیست. هجوم بی حد و مرز احساسات، جدا شدن از واقعیت و خیال بافی های بی پایان.
عشق می تواند اشکال مختلفی داشته باشد و در هر گوشه و کناری در انتظار شما گردد. این عشق گاهی به واسطه جذابیت طرف مقابل ایجاد می گردد، گاهی به واسطه شخصیت و رفتارش، گاهی پایدار است و به زندگی مشترک ختم می گردد، گاهی هم مثل باران تابستانی کوتاه و زودگذر باشد.
عشق حتی می تواند برای ما تبدیل به یک عادت گردد. در خصوص بعضی افراد این امکان وجود دارد که عشق را خیلی دیر و در کهن سالی تجربه نمایند. در مقابل بعضی ها هم خیلی زودتر از دیگران این حالت عاطفی را تجربه می نمایند.
اینها همه اشکال مختلف عشق هستند که هر کدامشان ما را برای آن عشق نهایی، که زندگی ما را برای همواره تغییر می دهد آماده می نمایند.
برای رسیدن به آن عشق نهایی، که به اسم عشق ابدی از آن یاد می گردد، ما باید مراحل مختلف عشق را طی کنیم و هرکسی که از ابتدا شانس این را نداشته که عاشق شخص مناسب گردد، باید در جهتش برای رسیدن به عشق همیشگی خود سه نوع مختلف از عشق را تجربه کند: عشق اول که معمولاً ما را وادار به انجام کارهای احمقانه ای می نماید، دومین عشق که ما را وادار می نماید برای به دست آوردن طرف مقابل سخت کوشش کنیم و عشق سوم که برای موفقیت در آن احتیاج به کوشش مضاعف یا علت خاصی ندارید.
در این مقاله از پیوند تجارت مگ ما به آنالیز مراحل سه گانه عشق می پردازیم و ویژگی ها و تاثیرات هر مرحله را به طور جداگانه مورد آنالیز قرار می دهیم. با ما همراه باشید.
عشق اول
این همان عشقی است که برای آن می میرید. این عشق رمانتیک زندگی شما است، حتی گاهی دراماتیک. مهم نیست که چه تعداد از دوستان و نزدیکان شما با رابطه شما مخالف هستند یا چه مسائلی بر سر راه شما قرار می گیرد، شما با تمام وجود باور دارید که معشوقه شما همان کسی است که برای همواره با شما می ماند. شما برای حفظ این رابطه هر کاری می کنید.
در این رابطه، حتی اصول و ارزش های خود شما هم خدشه دار می شوند زیرا شما با تمام وجود باور دارید که عشق ابدی شما همین فرد است، البته تا زمانی که بزرگ تر شوید. شما عشق رؤیایی خود را یافته اید و تحت هیچ شرایطی از آن دست نمی کشید. تا اینکه دومین عشق زندگی خودتان را تجربه کنید؛ عشقی که درس های زیادی برای شما به همراه دارد.
عشق دوم
از بین سه حالت مختلف عشق که هر کس در زندگی خود آن ها را تجربه می نماید، این یکی باعث می گردد که بیشتر از دیگران در رابطه با خودتان چیزهای باارزشی را بیاموزید. در این مرحله شما متوجه می شوید که می خواهید در زندگی تان شخصی را در کنار خود داشته باشید، کسی که بتوانید به او اعتماد کنید و او را دوست داشته باشید. اما معمولاً این مسئله را به شیوه ای تلخ و دردناک یاد می گیرید، اغلب به وسیله تجربه کردن شکست عاطفی و بی صداقتی طرف مقابل.
در این عشق، هر دوی شما اشتباه می کنید و یکدیگر را می بخشید. این امر بارها و بارها تکرار می گردد و گاهی اوقات برای سال ها به طول می انجامد، تا زمانی که خسته نشوید و تسلیم نشوید. اما وقتی که از این رابطه خسته شدید دیگر برایتان مهم نیست که چقدر برای این رابطه کوشش نموده اید.
این حالت عشقی پرشور و دراماتیک است و به همین علت است که شما منتظر خاتمه خوشی برای آن هستید. اما به نوعی، خاتمه این مرحله همواره بدتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتید.
این تجربه شما را قوی تر می نماید و در عین حال شما را به واقعیت باز می گرداند و شما را متوجه این مسئله می نماید که داستان های عاشقانه همواره خاتمه خوشی ندارد. این تجربه بعلاوه شما را متوجه این مسئله می نماید که در زمینه مسائل عشق و عاشقی نمی توانید اتفاقات را با زور و اجبار پیش ببرید.
عشق سوم
این عشق زمانی به سراغ شما می آید که شما هنوز هم در جستجوی عشق زندگی تان هستید اما دیگر از او کمترین انتظارات ممکن را دارید.
این همان عشقی است که به طور ناگهانی اتفاق می افتد و باعث می گردد تا شما هر کاری را که گفته بوید هرگز انجام نخواهید داد، انجام دهید. شما برای این اصلاً عشق برنامه ریزی ننموده اید و این همان چیزی است که آن را قوی تر و پرشورتر می نماید.
این همان عشقی است که همه چیزش درست به نظر می رسد، در همه ابعاد. ارتباطی که با هم دارید، حمایتی که از هم می کنید، اینکه با کارهایش مدام شما را می خنداند و شما مجبور نیستید جلوی این شخص رفتاری رسمی و مؤدبانه داشته باشید، دقیقاً همان طور که هستید کافی است. او کسی است که شما را با همه عیب هایتان می پذیرد.
هرگز تصور نمی کردید که با این چنین فردی وارد رابطه شوید، اما از بودن با او خرسند هستید و احساس می کنید او احتیاج به هیچ تغییری ندارد.
شما دیگر آموخته اید که عشق همواره آن طور که ما تصور می کنیم نیست و این مسئله هم از نظر شما مسئله ای ندارد. در واقع اکنون دیگر لازم نیست که منتظر خاتمه خوشی برای زندگی تان باشید زیرا در خاتمه هر روز از بودن در کنار همسرتان خرسند هستید و با آرامش به خواب می روید.
بعضی از افراد خیلی زود با نیمه گم شده خود آشنا می شوند و همه این مراحل مربوط به عشق را تجربه نمی نمایند. بعضی دیگر هم هنوز برای همراهی کردن نیمه گم شده خود آماده نیستند و حتی در صورت آشنایی و برقراری رابطه، او را از دست می دهند، اما دوباره شخص دیگری را در جهت زندگی شان دیدار می نمایند که مناسب آن ها است.
بعضی دیگر هم هستند که یک نوع عشق را چندین بار تجربه می نمایند و به مرحله بعدی نمی فرایند، به این خاطر که امیدوارند هر رابطه تازه با روابط دیگر فرق دارد.
ما نمی توانیم بگوییم در این میان خوش شانس ترین فرد کیست. این که آیا بهتر است از ابتدا عشق ابدی خود را بیابیم یا هر سه نوع مختلف عشق را در طول زندگی خود تجربه کنیم. اما این حقیقت درست است که افرادی که سه مرحله عشق را پشت سر گذاشته اند در روابطشان شخصیت قوی تر دارند.
این افراد می دانند شکست عاطفی چیست و معنی کوشش و شکست را یاد گرفته اند. روابط آن ها باعث شده که در عشق و زندگی خود نترسند.
همه چیز به انتخاب های ما بستگی دارد، اینکه تصمیم بگیریم در پی آنچه که می خواهیم بگردیم یا نه. این انتخاب شماست که به خاطر حرف های دیگران یا به خاطر کوششی که قبلاً در رابطه خود انجام داده اید با عشق اول یا دوم خود بمانید یا نه.
اما فقط افرادی که آن قدر شجاع بوده اند که به عشق سوم رسیده اند می دانند که این همه کوشش ارزشش را داشت یا نه و اغلب به همین علت است که این عشق که هرگز برای شما خسته کنده نمی گردد و به شما نشان می دهد که اشتباه آن دو نفر دیگر چه بوده است.
از بین سه نوع عشق، این عشقی است که کوشش زیادی نمی طلبد، اما هر آنچه را که همواره می خواسته اید به شما می دهد. این همان عشقی است که دقیقاً مناسب شما است و برای همواره باقی می ماند.
نکته خاتمهی در خصوص مراحل عاشق شدن
مردم بر مبنای تجربیات خود جهان را درک می نمایند. افرادی که در گذشته آسیب دیده اند به احتمال زیاد به سرعت وارد روابط تازه نمی شوند و مایل به دیدار با افراد تازه نیستند.
افرادی که هرگز در رابطه ای نبوده اند هم کمتر پیش می آید که به سرعت عاشق کسی شوند. درست مثل افرادی که نمی خواهند در رابطه باشند. آن ها ممکن است تمایلی به دادن فرصت به کسی نداشته باشند و حتی اگر به شخص پیشنهاددهنده علاقه مند هم باشند، به این خاطر که رابطه آن ها را از اهدافشان دور می نماید، با او جواب منفی می دهند.
افرادی که خیانت شریک عاطفی خود را تجربه نموده اند، به سختی عاشق می شوند. آن ها در اعتماد کردن به افراد مشکل دارند و به احتمال زیاد به کسی که به تازگی با او دیدار نموده اند اجازه نمی دهند به آن ها نزدیک گردد و به قصد محافظت از خودشان در برابر تجربه مجدد درد، طرف مقابل را از خود دور می نمایند.
بسیاری از مسائل مربوط به گذشته ما الگوهای رفتاری ما را از پیش مشخص می نمایند و زمان مورد احتیاج برای عاشق شدن را افزایش یا کاهش می دهند.
این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت پیوند تجارت مگ را بخوانید.
منبع: Curious mind magazine
منبع: دیجیکالا مگ