زندگی را به هوش مصنوعی بسپارید!
به گزارش پیوند تجارت، راننده به راحتی بر روی جایگاه خود لم داده و با سرعت 70 کیلومتر بر ساعت حرکت می نماید. در 120 کیلومتری که پشت سر گذاشته، او حتی به فرمان دست هم نزده است. یک سامانه روباتیک راننده واقعی آن خودرو است که داده های لازم را به وسیله دوربین تصویری، ردیاب صوتی و یابنده های لیزری متصل به خودرو جمع آوری می نماید. این سامانه به وسیله داده های جمع آوری شده و تجربیات حاصل از آموزش، فرمان را چرخانده و سرعت را تنظیم می نماید.
پیوند تجارت | در بخش اول، به تعریف هوش مصنوعی و تاریخچه آن نگاه شد. دو جنبه رفتاری و منطقی هوش مصنوعی هر کدام به شاخه ای در علم هوش مصنوعی تبدیل شد که البته مکمل یکدیگر هستند. در بخش دوم، به چهار رویکرد اساسی در هوش مصنوعی پرداخته می شود. آزمون تورینگ به عنوان یکی از مهم ترین مراحل ابتداییِ هوش مصنوعی معرفی خواهد شد. بعلاوه، نمونه هایی از استفاده هوش مصنوعی در زندگی روزمره نیز معرفی خواهند شد.
قسمت اول: هوش مصنوعی هنوز جای کافی برای یک انیشتین تمام عیار دارد!
رفتار انسانی: رویکرد آزمون تورینگ
آلن تورینگ (1950) آزمون تورینگ را پیشنهاد داد. این آزمون روشی برای سنجش اندازه هوشمندی ماشین است. او رفتار هوشمندانه را توانایی انجام تمامی وظایف ادراکی در سطح انسانی تعریف می نماید. آزمون به این صورت انجام می گیرد که یک شخص به عنوان پرسشگر با یک ماشین و یک انسان به تبادل نظر می نشیند و سعی در تشخیص ماشین از انسان دارد. در صورتی که ماشین بتواند پرسشگر را به گونه ای فریب دهد که در قضاوت خود دچار اشتباه شود، توانسته است آزمون را با پیروزیت پشت سر بگذارد.
این آزمون تنها به وسیله متن و صفحه کلید و نمایشگر کامپیوتر صورت می گیرد. آن کامپیوتر باید مراحل زیر را پشت سر بگذارد تا هوشمند تلقی شود:پردازش زبان طبیعی: کامپیوتر باید بتواند به راحتی به انگلیسی (یا یک زبان انسانی دیگر) مکالمه کند.
نمایش معلومات: اطلاعات را قبل یا هنگام بازپرسی ذخیره کند.
استدلال مکانیزه: استفاده از اطلاعات ذخیره شده به منظور پاسخگویی به سوالات و بازیابی نتایج تازه.
فراگیرى ماشینی: انطباق با شرایط تازه، و کشف و برون یابی الگوها.
آزمون تورینگ به عمد از برقراری رابطه فیزیکی بین پرسشگر و کامپیوتر اجتناب می نماید. زیرا شبیه سازی فیزیکی یک شخص برای هوش غیرضروری است. با این وجود، آزمون تورینگ جامع شامل یک سیگنال ویدیویی است تا پرسشگر بتواند توانایی های ادراکی آن دستگاه را بسنجد. علاوه بر آن، این فرصت مهیا می شود تا پرسشگر بتواند به وسیله دریچه اشیای فیزیکی را به دستگاه بدهد. کامپیوتر برای اینکه بتواند آزمون جامع تورینگ را پشت سر بگذارد، به دو چیز احتیاج دارد:
بینایی کامپیوتر: برای درک شی، و
مهندسی رباتیک: تا آن شی را حرکت دهد.
در قدم اول، عبور از آزمون تورینگ در حوزه هوش مصنوعی کار سختی است. زمانی که هوش مصنوعی باید با انسان ارتباط برقرار کند، بحث رفتار انسانی آن کامپیوتر یا ماشین نیز مطرح می شود. در واقع، رفتار این کامپیوترها باید مطابق اصول رفتاری انسان ها باشد.
تفکر انسانی: رویکرد مدل سازی شناختی
اگر قرار باشد نحوه تفکر کامپیوترها را با تفکر انسان ها مقایسه کنیم، اول باید بدانیم که انسان ها چگونه فکر می نمایند. ضروری است که وارد فکر انسان شویم. از کار از دو طریق صورت می پذیرد: 1. به وسیله درون نگرى : کوشش برای ثبت افکار خودمان در همان حین که اتفاق می افتند. 2. به وسیله آزمایش های روان شناختی. زمانی که یک نظریه دقیق از فکر انسان داشته باشیم، می توانیم آن نظریه را در قالب برنامه کامپیوتری پیاده سازی کنیم.
اگر درونداد / برونداد و زمان سنجی آن کامپیوتر با انسان همخوانی داشته باشد، بدان معنا است که آن مکانیسم در انسان نیز جواب می دهد. برای نمونه، نیوِل و سیمون که سامانه حل نماینده مشکل را اختراع کردند، از این مسئله راضی نبودند که آن کامپیوتر به هر شکلی به راه چاره برسد. دغدغه اصلی آن ها این بود که مراحل حل مشکل آن دستگاه، به مراحل تفکری انسان نزدیک باشد.
تفکر منطقی: رویکرد قوانین فکری
ارسطو اولین کسی بود که اصول تفکر صحیح را تدوین کرد. تفکر صحیح در واقع همان پردازش منطقی انکارناپذیر است. مبحث مشهور قیاس منطقی ارسطو الگویی جالب را به دست می داد. به این شکل که اگر فرضیه صحیح را بر اساس قیاس منطقی به یک رابطه بدهیم، نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد. برای نمونه به این مورد دقت کنید: سقراط یک انسان است. همه انسان ها خواهند مرد. بنابراین، سقراط نیز خواهد مرد. این گونه پنداشته می شد که قوانین فکری بر عملیات فکری ما حاکم است. بر همین اساس علم منطق شروع شد.
رشد مبحث منطق صوری در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست، دستور نشان گذاری برای چیزهای مختلف در دنیا و روابط بین آن ها را فراهم آورد. تا سال 1965 این امکان پدید آمد که یک برنامه با حافظه و زمان کافی بتواند شرح یک مشکل را دریافت و سپس در پی راه چاره بشود. اگر راه چارهی نبود، آن برنامه هرگز دست از جستجو برنمی داشت.
کنش منطقی: رویکرد کنشگر منطقی
کنش منطقی بدان معنا است که فرد بتواند با اصولی که در فکر دارد، در جهت رسیدن به اهدافش حرکت کند. کنشگر هوشمند هر چیزی است که بتواند محیطش را به وسیله حسگرها درک کند و بر روی محیطش به وسیله عمل نماینده ها تاثیر گذارد. در این رویکرد، هوش مصنوعی به مطالعه و ساخت کنشگرهای هوشمند می پردازد. یک کنشگر انسانی دارای حس نماینده هایی از قبیل چشم، گوش و لامسه است. اما ورودی یک کنشگر نرم افزاری می تواند چندین متغیر باشد که اندازه آنها کنشگر خوانده می شود. سپس بر اساس مکانیزم تصمیم گیری یک تصمیم اخذ می نماید.
مطالعه هوش مصنوعی برای طراحی یک کنشگر هوشمند دو مزیت دارد. اول اینکه از رویکرد قوانین فکری عام تر است، زیرا استنباط صحیحِ موجود در آن رویکرد تنها یک مکانیسم ممکن برای رسیدن به عقلانیت است و نه یک مکانیسم لازم. دوم اینکه رویکرد کنشگر هوشمند نسبت به رویکردهای دیگر بیشتر اساس علمی دارد، زیرا استاندارد عقلانیت به خوبی تعریف شده و کاملا عام است.
نمونه هایی از استفاده هوش مصنوعی در زندگی
آرنولد دِنکر استاد بزرگ بین المللی شطرنج به صفحه مانیتور جلوی خود خیره شده است. او دیگر امیدی ندارد و باید شکست را بپذیرد. حریف او های تِک به اولین برنامه ای تبدیل شده که توانسته در یک بازی شطرنج، یک استاد بزرگ را مغلوب کند.
مسافر به میکروفن می گوید: من می خواهم از بوستون به سان فرانسیسکو بروم. او این پاسخ را می شوند: چه روزی می خواهید سفر کنید؟ مسافر شرح می دهد که میخواهد روز 20 اکتبر با مقرون به صرفه ترین بلیط موجود، بدون توقف، به آنجا برود و روز یکشنبه نیز برمی شود. یک برنامه درک گفتاری به نام پگاسوس تمامی این مکالمه را آنالیز می نماید. مسافر پیروز می شود که یک بلیط رزرو کند و 894 دلار کمتر هزینه کند. این برنامه از هر ده کلمه، یکی را اشتباه متوجه شد. این از همین خطاها می تواند برای پیشرفت خود استفاده کند.
یک تحلیلگر در اتاق عملیات ماموریتی آزمایشگاه جت پروپالشن به یک باره متوجه یک هشدار می شود. پیامی قرمز روی صفحه ظاهر شده که می گوید در فضاپیمای وُیاجر که در حوالی سیاره نپتون است یک ایراد دیده شده است. خوشبختانه، این تحلیلگر می تواند آن ایراد را از زمین رفع کند. خدمه معتقد هستند که اگر به خاطر ماروِل نبود، این مشکل نادیده گرفته می شود. مارول سیستم متخصصی است که حجم فراوانی از داده ها که از طرف فضاپیما ارسال می شود را بازبینی کند و اگر مسئله ای پیش آمد، حتما آن را گزارش خواهد نمود.
راننده به راحتی بر روی جایگاه خود لم داده و با سرعت 70 کیلومتر بر ساعت حرکت می نماید. در 120 کیلومتری که پشت سر گذاشته، او حتی به فرمان دست هم نزده است. یک سامانه روباتیک راننده واقعی آن خودرو است که داده های لازم را به وسیله دوربین تصویری، ردیاب صوتی و یابنده های لیزری متصل به خودرو جمع آوری می نماید. این سامانه به وسیله داده های جمع آوری شده و تجربیات حاصل از آموزش، فرمان را چرخانده و سرعت را تنظیم می نماید.
یک متخصص غدد لنفاوی موردی سخت را به سامانه شرح داده و تشخیص آن را به وسیله سامانه آنالیز می نماید. او تشخیص سامانه را به سخره می گیرد. مخترعان این سامانه نگران نشده و از پزشک می خواهند که دلیل این تشخیص را از سامانه بپرسد. دستگاه عوامل اصلیِ تاثیرگذار بر تصمیم و برهم کنشِ علائم این مورد را شرح می دهد. در نهایت، آن متخصص اشتباه خود را می پذیرد.
دوربین های نصب شده بر روی چراغ های هدایت واقع در چهارراه ها به کنترل ترافیک یاری می نماید. البته نوع هوشمند آن به طور اتوماتیک این کار را در سطح یک ناحیه انجام می دهد. البته این ها تنها چند نمونه از محصولات هوش مصنوعی هستند.
منبع: فرادید